خاطرات

ساخت وبلاگ
حسابدار رفته عروسیحرف عروسی شد یاد شبهای اول افتادممهر ماه نمیدونم کدوم سالرفته بودی عروسیسر یه چیزی بحثمون شد که انگار ناراحت بودی و بخاطر ناراحتیت نتونستی شام بخوریگفتی شام نخوردمعذرخواهی کردم و قول دادم به تلافی اون شام یه شام حسابی بهت بدمشام عروسیمون..اون روزا اوایلش بود و واسه این حرفا خیلی زودولی درموردش حرف زدیم و قرار شد با شام شب اول زندگیمون از خجالتت دربیامهه... + نوشته شده در  چهارشنبه هشتم شهریور ۱۳۹۶ساعت 0:53&nbsp توسط شخص  |  خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shivankonan بازدید : 36 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1396 ساعت: 0:04

تولدت مبارک الی 
خاطرات...
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shivankonan بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1396 ساعت: 0:04

سه سال پیش تو یه عصر خنک اول پاییز وقتی تو لاین بهت پیام دادمجواب دادی چه اتفاق باشکوهی همون دختری که اتفاقی تو وبلاگش نظر گذاشته بودم و میگشتم بهترین شعرهارو براش پیدا کنم و جوابمو میدادبارها گفتم بازم میگم اون دوران که شعر میذاشتم هرلحظه صفحه نظراتو نگاه میکردم تشکری که میکردی حالمو میکردحریص تر میشدم برای اینکه ازم خوشت بیاد ولی خداوکیلی اینکه دوست بشیم و این حرفا کلا تو تخلیم نمیگنجیدخدا پامون خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shivankonan بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 18 مهر 1396 ساعت: 19:33

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

خاطرات...
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : ارزومی, نویسنده : shivankonan بازدید : 51 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 3:26

ببین وقتی برگرده و دوستت نداره چه فایده
این برگشتن به چه دردی میخوره؟
مگه قبل عید برنگشته بودیم؟
گفته بود کِ نمیتونه مثل قبل بشه
و نتونست
همش قربون صدقش رفتی
همش استیکر داد
اییییین همه گفتی دوسش داری
کفت نمیخوام الکی بهت بگم دوستت دارم چون نداااااارم
الکی اویزون بودی اینکه دیگه حقیقته

+ نوشته شده در  شنبه چهاردهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 15:43  توسط شخص  | 
خاطرات...
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : فایده, نویسنده : shivankonan بازدید : 45 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 3:26

من همش تلاش میکنم فراموشت کنمهمش میخوام جوری باشه حرفات یادم برههیچ وقت گفتنت یادم برهعکسای پروفایلت یادم برهیادم نمیرهنه یادم میره و نه بی اهمیت میشهشمارتو پاک کردم جلوی چشم نباشیخبر میاد الناز عکس دونفری گذاشته مگه اشتی کردید ؟میگم نع!!حتمن حضرت یارش برگشتهمیبینیمنم کِ میخوام نبینم خبرت میرسهحتی اسمتوقتی میپرسه از الناز خبر داریهرچقدر ک جون کنده بودم فراموشت کنم دود میشه میره هادوباره اشتی خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shivankonan بازدید : 43 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 3:26

حسابدار رفته عروسیحرف عروسی شد یاد شبهای اول افتادممهر ماه نمیدونم کدوم سالرفته بودی عروسیسر یه چیزی بحثمون شد که انگار ناراحت بودی و بخاطر ناراحتیت نتونستی شام بخوریگفتی شام نخوردمعذرخواهی کردم و قول دادم به تلافی اون شام یه شام حسابی بهت بدمشام عروسیمون..اون روزا اوایلش بود و واسه این حرفا خیلی زودولی درموردش حرف زدیم و قرار شد با شام شب اول زندگیمون از خجالتت دربیامهه... + نوشته شده در خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : یاداوری, نویسنده : shivankonan بازدید : 52 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 3:26

رفتن واقعی رفتنیه که دل بره
این همه دور بودیم و کنار همدیگه نبودیم
ولی دلم همیشه پیشت بود
اون موقعی که میخواستی دلشو بدست بیاری
اون موقعی که براش پروفایل سوا میکردی
اون موقعی که دلت غنج میرفت براش، رفتی
تو اون موقع منو رسما گذاشتی کنار و شدی برای اون
اون موقعی که دلت اونو تو خودش مححححکم نگهداشته بود
اون موقع رفته بودی

+ نوشته شده در  شنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 9:33  توسط شخص  | 
خاطرات...
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : واقعی, نویسنده : shivankonan بازدید : 48 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 3:26

یادته وقتی شکار میکردم میگفتی : کمین نکن!!
یادته میگفتی شکار با ادیت قبول نیست؟
یادته خیلی حرفا میزدی که تا عمق وجودم حالمو خوب میکرد؟
الان دیگه نمیگی
دیگه حرف نمیزنی...

+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 0:15  توسط شخص  | 
خاطرات...
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : یادته, نویسنده : shivankonan بازدید : 41 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 3:26

یادته گفتم ارزوم تویی؟
گفتی یه ارزوی دیگه پیدا برا خودت
اونقدر دچارش بودی که گذشتی از تموم برنامه هامونو و زندگیمون؟
اخه چطور تونستی؟

+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 0:19  توسط شخص  | 
خاطرات...
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shivankonan بازدید : 48 تاريخ : شنبه 1 مهر 1396 ساعت: 3:26